darkness

ساخت وبلاگ

دیشب داشتم به این فکر میکردم که چه آدمایی دارن عمر و زندگی شون رو میدن که چه کارای بزرگی انجام بدن، بعد من تو انجام چه کارایی موندم! 

دیشب به این فکر کردم بکشم از متفرقه ها بیرون و بزرگ فکر کنم! 

خدایا کمک ام میکنی؟ 

هر چند آدم آبرو داری نزدت نیستم اما ... هعی... . 

#جامانده_ایم 

darkness...
ما را در سایت darkness دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 203 تاريخ : پنجشنبه 19 دی 1398 ساعت: 22:01

خیلی سخت نگیر کی چی میگه

بچسب به زندگی خودت 

عین یه آدم ۶۰ ساله باش که بی خیال از حرف آدم های دور و برش زندگی میکنه ولی سرزندگی یه آدم ۱۸ ساله رو داشته باش :) 

بیخیال حرف مردم، فقط بچسب به چیزی که دوس داری 

تامام 

پ.ن.حرف استاد م.ر.م :) 

میگم استاد بذارین حرفاتونو بنویسم 

میگه آره بنویس زیر جواب مریضا 

:) 

darkness...
ما را در سایت darkness دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 201 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 20:56

یادمه روزای اولی که وارد دانشگاه شدم ترم بالایی های خودمو که می دیدم با خودم میگفتم وای یعنی میشه منم یه روز ترم بالایی بشم یعنی چقد طول میکشه که منم ترم به ترم برم بالا یادمه سال اول و ترم یک میگفتن darkness...
ما را در سایت darkness دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 186 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 20:56

آخر هفته ایی فارغ از درس که هم اکنون با استرس همراه شده :/

خیلی جالبه که صبح تا لنگ ظهر میخوابم 

موقع عصر هم اینور اونور میکنم 

و اینگونه روز میگذرونم 

شب که میشه استرس میگیرم:| کاش این استرس صبح که قراره از خواب بیدار شم بیاد سراغم 

 

darkness...
ما را در سایت darkness دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 208 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 20:56

اون موقعی که اولین بار وارد خوابگاه شماره ۳ خواهران شدم انگار یه آواری رو سرم خراب شد دلم یه جوری گرفت که تا حالا اینجوری نگرفته بود با خودم گفتم چجوری میخوای چندسااال اینجا دووم بیاری تو که هنوز به د darkness...
ما را در سایت darkness دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 190 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 20:56

احساس میکنم دوران دانشجویی بهتر بودم 

الان انگار یجوری شدم که خودمم نمیدونم چجوری! 

پ.ن. نمیدونم انگار دلم میخواد بازم الان سال آخر دانشگاهم می بود

مثلا تو سال آخر دانشگاه گیر میفتادم هی تکرار میشد دوباره هی تکرار میشد تاااا هر موقعی که حس می کردم ازش خسته شدم بعد میگفتم خب حالا اجازه داری بری مرحله ی بعد زندگیت:) اینجوری! 

darkness...
ما را در سایت darkness دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 182 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 20:56

یکی از استادامون همیشه می گفت وقتی یه بیمار به شما مراجعه می کنه به عنوان یک امتحان در نظر بگیرینش!

می گفت با خودتون بگین خدا این شخص رو در مسیر من قرار داده پس باید نهایت تلاش خودمو بکنم و از علمی که این چند سالی جمع کردم نهایت استفاده رو ببرم.

می گفت هر موقع تونستین از این امتحانایی که تو مسیرتون قرار بگیره موفق بیان بیرون یعنی یک انسان هستین:) خدا میخواد انسانیت شمارو بسنجه! 

darkness...
ما را در سایت darkness دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 192 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 20:56